سفر در زمان و مکان
 
 

 

این بخش کلمه از واژه ی اوستایی xšaita گرفته شده که بخشی از نام جمشید، نخستین پادشاه دوران طلایی اسطوره های ایرانی است.

واژه ی خراسان با واژه ی خورشید هم ریشه بوده و به معنای «برآمدن خورشید» است.

 


منبع: دانستنی ها، شماره ی 92، 25 آبان 1392، صفحه ی 99

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, :: 20:21 :: توسط : HS : 6r

 

آغا محمد خان قاجار بعد از این که پایه های حکومتش را محکم کرد، دستور داد قبر کریم خان زند را بشکافند.

کریم خان زند پس از مرگش رو به روی ارگ کریم خانی در شیراز به خاک سپرده شده بود؛ جایی که امروز به موزه ی پارس مشهور است.

آغا محمد خان که پیش تر بر شیراز چیره شده بود، وقتی پس از دوره ای جنگ و گریز در نواحی مختلف ایران در تهران مستقر شد، دستور داد قبر کریم خان را بشکافند و بقایای جسدش را به تهران منتقل کنند. به دستور اولین شاه قاجار، استخوان های کریم خان را در زیر پله های کاخ گلستان دفن کردند. آغا محمد خان می خواست جسد کریم خان جایی باشد که هر روز از روی آن رد شود!


منبع: دانستنی ها، شماره ی 92، 25 آبان 1392، صفحه ی 75

 

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, :: 20:21 :: توسط : HS : 6r

آش شله قلمکار در فارسی نمادی از هرج و مرج و بلبشو است.البته یک دلیلش اینست که آش شله قلمکار غذای شلوغ پلوغی است که پر از مواد و ادویه های مختلف است ولی دلیل اصلی که از عبارت این آش برای توصیف درهم ریختگی و آشفتگی استفاده می کنندبرمی گردد به یکی از ماجراهای مربوط به دوره قاجار.ناصرالدین شاه نذر داشت سالی یکروز،آنهم در بهار به شهرستانک در غرب تهران و بعد ها به سرخه حصار در شرق برود.به فرمان او 12 دیگ آش بار می گذاشتند که پر از مواد مختلف بود و برای تهیه گوشتش 14 گوسفند را سر می بریدند.(برای مطالعه روی ادامه مطلب کلیک کنید)



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, :: 22:28 :: توسط : SB : 3r

 

( منبع عکس: ویکیپدیا )

آیا می دانستید؟

" یونسکو ( سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد ) سال 1990 میلادی ( 69 - 1368 خورشیدی ) را سال بزرگداشت هزارسالگی شاهنامه در جهان اعلام کرد. "


 منبع: بخش سرآغاز کتاب گزارش هفت خوان رستم؛ نگارش جلیل دوستخواه؛ انتشارات ققنوس

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, :: 19:45 :: توسط : HS : 6r

 

لینک دانلود نسخه ی صوتی کتاب « تهران قدیم »، نوشته ی ناصر نجمی را پیدا کردم.

به نظر جالب می آید.

می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد کتاب و دانلود نسخه ی صوتی اش به اینجا مراجعه کنید.


 نظرتان در مورد این کتاب چیست؟

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:, :: 21:47 :: توسط : HS : 6r

 

برداشت مستقیم از سایت « کانون فرهنگی آموزش قلم چی » :

 

" زنان خالق بیشتر تصاویری هستند که در غارها از انسان‌های اولیه باقی مانده است.

براساس جدیدترین گزارشی که سایت «نشنال ژئوگرافیک» منتشر کرد، بیشتر نقاشی‌هایی که روی دیواره‌ی غارها در عصر سنگی ترسیم شده‌اند، متعلق به زنان است نه مردان.

براساس گزارش مرکز رادیو و تلویزیون سوریه، یکی از باستان‌شناسان دانشگاه «پنسیلوانیا»ی آمریکا، با استناد به تحقیق پیشین که حاکی از اختلاف میانگین طول انگشتان دست زنان و مردان بود، گفت: با بررسی اثر انگشتانی که مدت‌ها بر دیواره‌های غارها وجود داشت، مشخص شد، آثار باقی‌مانده از انگشت‌ها و دست‌ها، در نزدیکی تصاویر حیوانات، در بیشتر موارد با ویژگی‌های دست زنانه تطابق دارد.

با بررسی این نمونه‌ها در چند غار مشخص شد، 75 درصد این نقاشی‌ها توسط زنان کشیده شده‌اند.

قبلا تصور می‌شد، مردان غارنشین نقاشان این تصاویر هستند، چون موضوع بیشتر این نقاشی‌ها، شکار حیوانات و جنگ است و با وظیفه‌ی شکار مردان در عصر سنگ تطابق بیشتری دارد.

حالا می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که زنان در عصر سنگ بیش از آنچه تصور می‌شد، در زندگی اجتماعی نقش‌آفرین بوده‌اند. "

 


 

 

بیمبتکای در هندوستان، نگاره‌ای بر تخته‌سنگ، یک میراث جهانی ثبت‌شده ازسوی یونسکو ( ویکیپدیای فارسی )

 

 

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:, :: 14:25 :: توسط : HS : 6r

 

امروز این خبر را در سایت « کانون فرهنگی آموزش قلم چی » پیدا کردم:

 

 

بد نیست نگاهی بیاندازید...


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:, :: 14:3 :: توسط : HS : 6r

 

وقتی سر نادر شاه کلاه رفت

 

می گویند وقتی نادر شاه افشار برای فتح هندوستان راهی شده بود، در گذر از یک روستا، پسر کوچکی را دید که به مکتب می رفت.

نادر شاه جلو رفت و از او پرسید:" پسر جان در مکتب چه می خوانی؟"

پسر بچه جواب داد:" قرآن ".

نادر پرسید:" کجای قرآن را می خوانی؟"

و پسربچه آیه ی شریف « انا فتحنا لک فتحاً مبیناً » را خواند.

نادر این آیه را به فال نیک و نشانه ای از پیروزی خودش در جنگ گرفت و چون خیلی خوشحال شده بود

دست در جیبش کرد و یک سکه به پسر داد، امّـــا پسر از گرفتن سکه خودداری کرد...

 

بقیه ی داستان در ادامه ی مطلب...

 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 1 آبان 1392برچسب:, :: 22:34 :: توسط : HS : 6r

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 69
بازدید هفته : 251
بازدید ماه : 385
بازدید کل : 11565
تعداد مطالب : 23
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1